بني اسرائيل و بني اسماعيل


 

نویسنده :اسماعيل شفيعي سروستاني




 
در سوره نساء آيه 54 مي‌فرمايد: يهود بدين دليل نسبت به رسول خدا حسادت مي‌کند که ما آن علم مخصوص را به آل ابراهيم (رسول خدا و اهل بيت) داده‌ايم. دشمني و حسادت ريشه‌دار بني اسرائيل نسبت به بني اسماعيل به اين امر برمي‌گردد.
در دستگاه دين، شجره جاويدان خلافت که همان شجره طيبه‌اي است که اصل و ريشه‌اش ثابت و شاخه‌هايش به آسمان مي‌رسد، شجره رسالت و خلافتي است که ريشه آن ابراهيم خليل(ع) و آخرين ثمره شاخه آن حضرت امام عصر(ع) است. اين شجره، داراي يک ريشه و دو بدنه شد. يکي کوتاه به نام شجره بني اسرائيل و ديگري بلند به نام شجره بني اسماعيل.
بي‌اطّلاعي از راز و رمز بسياري از مناقشات مزمن و ريشه‌دار از يک سو و بي‌خبري از تقدير کلي الهي و اراده حضرتش که مبيّن ابتدا و انتها و مسير عمومي حرکت عالم و آدم است از سوي ديگر باعث و موجد لغزش‌ها، خطاها و بالأخره شراکت غيرمستقيم و مستقيم در جنايت‌هاي بزرگ جنايتکاران مي‌شود. حتّي اگر به اندازه تراشيدن قلم يا اظهار نظري شود که جنايتکاران بتواند از آن به نفع خود بهره ببرد، تا چه رسد به همراهي و شراکت تولّي جستن به ولايت طاغوت که آن سخنش جداست…
قرن‌ها از کينه يهود و بني‌اسرائيل عليه خدا، دين خدا و بندگان خدا مي‌گذرد. همه تاريخ گذشته، مشحون اين کين‌کشي است. صورت‌هاي مختلف آن را در قتل و غارت و تحريف مي‌توان سراغ گرفت. چه از فاصله سه هزار ساله ميان حضرت ابراهيم، خليل الرّحمن تا بعثت رسول ختمي مرتبت و چه پس از آنکه جمعاً پرده از 4400 سال جرم و جنايت بني‌اسرائيل عليه انسان، خدا و جهان مي‌گذرد. هيچ پرسيده‌ايم راز اين همه جنايت چيست؟
شايد به قول جناب حجّت الاسلام موسوي زنجاني بتوان اين همه جنايت را در دو نوع قتل خلاصه نمود. قتل انبياء و اوليا و اوصيا که به منزله قطع ارتباط انسان با وحي و علم مخصوص نازل شده براي انبيا است و قتل نفس.
فقدان شناخت و عموم درک راز اين قتل عام باعث بروز سوءتفاهم، موضع‌گيري‌هاي گوناگون و تفاسير خودبنياد در تاريخ دين و دين‌داري شده است.
تقدير کلّي و نقشه الهي بر اين قرار گرفته بود تا علم و ساير ميراث انبيا و اوصيا دست به دست از اوّلين وصي يعني؛ حضرت هابيل(ع) منتقل و دست آخر از طريق پيامبر آخرالزّمان، به سلسله اوصيا و آخرين وصيّ ايشان حضرت صاحب الزّمان، مهدي موعود(ع) برسد.
تا ايشان به عنوان مهدي موعود، وارث ميراث همه انبياء و اوصياء، حرکت عمومي و ابدي بشر را حول محور اسلام و کعبه هدايت کند و بالاخره حاکميت جهاني دين را اعلام نمايد.
آخرين پيامبران بني اسرائيل، حضرت زکريا، يحيي و عيسي(ع) به پيروان خود اعلام فرمودند که نبوت از ما بني اسرائيل در حال قطع شدن و انقراض است و نويد پيامبر خاتم از نسل بني اسماعيل را دادند. جدّ رسول خدا، معد بن عدنان، از نوادگان حضرت اسماعيل بود.
گوئيا از همان روز اوّل، بزرگ‌ترين فضيلت و خصوصيت وصي رسول‌الله بودن، قبول «مظلوميت و شهادت» بود. چنان‌که، هابيل، به عنوان اوّلين وصي، در مظلوميت به شهادت رسيد. اين رسم ماند تا آن زمان که به اذن خداوند، آخرين وصيّ رسول آخرالزمان در پرده غيبت قرار گرفت و ضمن قبول مظلوميت تام، از شهادت در امان ماند تا توسط ذخيره خداوند امکان تأسيس حکومت جهاني را فراهم شود.
در دستگاه دين، شجره جاويدان خلافت که همان شجره طيبه‌اي است که اصل و ريشه‌اش ثابت و شاخه‌هايش به آسمان مي‌رسد، شجره رسالت و خلافتي است که ريشه آن ابراهيم خليل(ع) و آخرين ثمره شاخه آن حضرت امام عصر(ع) است. اين شجره، داراي يک ريشه و دو بدنه شد. يکي کوتاه به نام شجره بني اسرائيل و ديگري بلند به نام شجره بني اسماعيل.
پس از ابراهيم(ع)، شاخه کوتاه از حضرت اسحاق شروع شد و در پسر او حضرت يعقوب، داراي دوازده شاخه شد. هر شاخه به نام يکي از 12 پسر حضرت يعقوب که اسرائيل ناميده مي‌شد مشهور است.
از نسل حضرت يعقوب، پسر اسحاق، 48 پيامبر به ظهور رسيد که به انبياي بني اسرائيل مشهورند. پس از ايشان، نبوت از شاخه کوتاه منقطع گرديد و در شاخه بلند يعني بني اسماعیل امتداد يافت تا حضرت رسول خاتم(ص) و دوازده وصي‌ّ ايشان پاي به عرصه زمين بگذارند.
در سوره نساء آيه 54 مي‌فرمايد: يهود بدين دليل نسبت به رسول خدا حسادت مي‌کند که ما آن علم مخصوص را به آل ابراهيم (رسول خدا و اهل بيت) داده‌ايم.
دشمني و حسادت ريشه‌دار بني اسرائيل نسبت به بني اسماعيل به اين امر برمي‌گردد.
تمام انبياي عظام الهي داراي 12 وصي يا خليفه بودند. هنگامي که نوبت به دوازدهمي مي‌رسيد پيامبر بعدي مبعوث مي‌شد.
آخرين پيامبران بني اسرائيل، حضرت زکريا، يحيي و عيسي(ع) به پيروان خود اعلام فرمودند که نبوت از ما بني اسرائيل در حال قطع شدن و انقراض است و نويد پيامبر خاتم از نسل بني اسماعيل را دادند. جدّ رسول خدا، معد بن عدنان، از نوادگان حضرت اسماعيل بود.
بني اسرائيل، از زمان آخرين پيامبر خود و خلافت آخرين وصي 600 سال فرصت آماده شدن براي استقبال از پيامبر آخرالزمان را داشتند، امّا آنان، به جاي آماده شدن، در کار رخنه و فساد و توطئه وارد شدند.
در طي همه اين قرون و حضور انبياي بني اسرائيل و مأموريتشان براي هدايت اين قوم سرکش دين حنيف توسط اعقاب اسماعيل، بني‌هاشم و خانواده عبدالمطلب حراست مي‌شد در گوشه‌اي دور دست از جزيره‌العرب و برخي نقاط ديگر.
به استناد سخن برخي از بزرگان، جان‌مايه و روح دين و فرهنگ و ادب ايرانيان، برگرفته و برخاسته از دين حنيف حضرت ابراهيم(ع) بوده. علت قرابت و هم‌نوايي فرهنگ وادب اسلامي و شيعي با فرهنگ و ادب خالص و بي‌پيرايه ايراني هم به همين امر برمي‌گردد.
حساب اشرار يهودي گوساله پرست با پيروان حضرت موسي کليم الله جداست.
قبل از بعثت رسول خاتم(ص) به خاطر اعلام اوصياي حضرت عيسي(ع)، مرداني از سراسر جهان خود را منتظر ديدار پيامبر آخرالزمان مي‌شناختند و مترصّد اعلام بعثتش بودند. از جمله، ايرانيان و از جمله سلمان فارسي، که خود در زمره مستقبلان از اين پيامبر مکرّم است.
چنانکه مي‌دانيد در عمر بلند خود و از عصر جواني براي کشف حقيقت و دستيابي به رسول خدا(ص)، ديار خود را ترک کرد. آثار النبوه و ميراث الرساله، عبارت بود از عصاي موسي، تابوت عهد، پيراهن يوسف، خاتم سليمان،‌ نعلين شيث و تيروکمان اسماعيل و ساير آثار رسالت . اين آثار و امانات توسط اوصياي حضرت عيسي که 12 نفر بودند دست به دست گشت تا آنکه توسط ربي باسط، که دوازدهمين وصي بود، در آستانه بعثت پيامبر و رسول جهاني اسلام، به واسطه سفارش حضرت عيسي(ع) به دست سلمان فارسي رسيد. در هنگامه‌اي که آخرين وصي در شرف رحلت بودند و سلمان، سلمان فارسي «منا اهل البيت» شد.
انبياي بني اسرائيل، مدّت مأموريتشان کوتاه، مخاطبانشان مخصوص و محدود به بني‌اسرائيل و اولاد و ذريه يعقوب(ع) بود و در مقابل، مأموريت رسالت بني‌اسماعيل ابدي و جهاني و خلافت در ميانشان نيز جهاني و هميشگي اعلام شده بود.
اين انتقال ميراث نبوت و همچنين خلافت جهاني بني‌اسماعيل چيزي بود که اشرار يهود و نه مؤمنان موسي کليم الله و اوصياي عيسي(ع) تاب تحملش را نداشتند.
مراسم ذبح حضرت اسماعيل ذبيح الله در منا، تدفين حضرت در حجر اسماعيل، سنّت نماز پشت مقام ابراهيم، حج گزاردن در مسجد الحرام مطابق سنّت حضرت ابراهيم(ع) همه و همه نشانه‌هايي بودند تا همگان متذکر شوند، مراسم ذبح، جشن بقاي ذريه وصيّ ابراهيم؛ يعني اسماعيل ذبيح الله است تا ثابت شود که پيامبر آخرالزّمان(ص) و مهدي موعود(ع) در صلب و ذريه اسماعيل است و محلّ ظهورش خانه خدا. ساخته شدن خانه خدا به دست ابراهيم، هاجر و اسماعيل، اعلام برنامه جهاني اسلام بود و دفن حضرت اسماعيل در حجر اسماعيل، نشانه‌اي براي حرکت ابدي بشر حول محور کعبه، تا دانسته شود و در اين حرکت ذبح و شهادت در راه خدا و اسلام است. در مقابل بني‌اسرائيل، سر در پي مسيح يهودي گذاشتند و سعي در احياي بيت المقدس يا کعبه اسرائيلي را که دو مرتبه توسط بخت النصر و در سال 70 ميلادي توسط فرمانده رومي ويران شده بود، کردند تا به حيله سنّت طواف و ذبح و قرباني را از آن خود اعلام کنند شايد که بتوانند تأسيس حکومت جهاني و ابدي را از راه جعل و تحريف و قتل و غارت از آن خود سازند.
اعلام بيت المقدس به عنوان پايتخت حکومت جهاني مسيح يهودي، تلاش براي تخريب مسجد الاقصي، ساخت پايه‌هاي هيکل سليمان اطراف اين مسجد و ساخت گوساله سرخ موي از طريق مطالعات ژنتيک براي قرباني کردن در اين معبد يهودي جملگي به اين کين و حسد درباره بني‌اسماعيل برمي‌گردد.
آخرين پيامبران بني اسرائيل، حضرت زکريا، يحيي و عيسي(ع) به پيروان خود اعلام فرمودند که نبوت از ما بني اسرائيل در حال قطع شدن و انقراض است و نويد پيامبر خاتم از نسل بني اسماعيل را دادند. جدّ رسول خدا، معد بن عدنان، از نوادگان حضرت اسماعيل بود.
قبلاً درباره مسيحيان يهودي که عمدتاً در آمريکا و انگلستان زندگي مي‌کنند سخن گفته‌ام بنيادگرايان انجيلي اين کشورها، از طريق هزاران رساله در گوش مردم ساکن غرب مي‌خوانند که عنقريب مسيح، ظهور مي‌کند آن هم پس از جنگ اتمي آرمگدون در صحراي هارمجدون در فلسطين اشغالي، جنوب حيفا و با جعل و تحريف جناح شر و دجال را مسلمانان و اعراب معرفي مي‌کنند و جناح خير و سلامت را حاميان اسرائيل. راز عداوت عليه شيعيان آل محمد(ص) هم به حمايت اين قوم شريف از ذريه بني‌اسماعيل و آخرين وصيّ پيامبر يعني مهدي موعود(ع) برمي‌گردد که قرار است مؤسس حکومت جهاني و ابدي شود.
همراهان ديرين بني‌اسرائيل يعني بني‌اميه و بني‌عباس هم طيّ همه قرن‌هاي گذشته سعي در منحرف ساختن سلسله وصايت از بني‌اسماعيل و انتقال آن به بني‌اميه کردند تا شايد فرصت تأسيس حکومت جهاني را فرا چنگ آورند. در حالي که به شهادت تاريخ، يهود طيّ همه قرون گذشته و از فرداي رحلت پيامبر(ص) در خانه بني‌اميه لانه گزيده بود. فتنه‌گري در عراق و ايران، کشتار بي‌رحمانه فلسطينيان، سرمايه‌گزاري 250 ميليارد ديناري عربستان براي کنترل و هدايت انتخابات عراق، ترور رهبران جنبش‌هاي اسلامي و شيعي، هدايت و حمايت از گروه‌هاي تروريستي القاعده و جندالله و امثالهم، همه و همه در راستاي حسادت و کين ديرينه بني‌اسرائيل درباره بني اسماعيل برمي‌گردد.
چنان که مفصلاً در بحث از قوم نشان شده و نقش ايرانيان در واقعه شريف ظهور گفته‌ام، اين سرزمين و ساکنان شريف آن، در زمره زمينه سازان قيام جهاني وصيّ رسول خدا(ص) و همراه و حامي اين امام و نقش‌آفرين در تأسيس آن حکومتند.
به گواهي روايات حضرات معصومان(ع) از ميان ياران خاص امام يعني 313 نفر، 150 نفر ايراني و برخي نيز ايراني تبارند.
اين نقش آفريني در تقدير کلي الهي وارد است چنان که، خلافت امام مبين از سلسله بني‌اسماعيل و محو و نابودي شرک و کفر و نفاق در آخرالزّمان، قرار گرفته و در قرآن درباره‌اش به صراحت بيان شده است.
نبايد مبدأ و مقصد و مسير حرکت را از ياد برد و فريفته شياطين و اشرار يهود شد.
اگر آن‌ها، با نيرنگ و دسيسه و تحريف آموزه‌هاي پيامبران پيشين، خود را ميراث بر نيل تا فرات اعلام مي‌کنند و تأسيس اسرائيل بزرگ را در وظيفه خود وارد مي‌کنند و با زير پا گذاشتن همه موازين به همه انبيا خيانت مي‌کنند، خداوند تأسيس دولت جهاني را مخصوص پيامبر آخرالزّمان از نسل اسماعيل مي‌داند چنان که آخرين وصيّ ايشان حضرت مهدي(ع) آن را عهده‌دار است.
حضرات معصومين(ع) در تفسير فدک، مِلک و مُلک رسول خاتم را که به ذريه ايشان رسيده تحريف مي‌کنند چنان که امام کاظم(ع) در محاجّه و مناظره با هارون فرمودند: «منظور از فدک، آن باغ و مزرعه معروف در اطراف مدينه نيست. منظور تمام کشورهاي اسلامي، از يمن گرفته تا سمرقند، افغانستان و از آفريقا گرفته تا خزر و ارمنستان است.»1در تاريخ آمده است که هارون به خاطر اين تفسير امام از فدک، امام کاظم(ع)‌ را شهيد کرد. 2
در دوره و زمان ما، واسپس سه هزار سال بلکه بيشتر دليل و برهان، جماعتي به ظاهر مسلمان و در حقيقت مسلمان صهيونيست، در حمايت از بني اسرائيل عليه بني اسماعيل مي‌خروشند، يا آن‌ها را به قتل مي‌رسانند و با دست‌هاي بسته شهيد مي‌سازند يا با کشتار اوليا و علما و مقابله با فقها سعي در قطع ارتباط ميان مردم و علم دين مي‌کنند. دير نيست که خورشيد قدسي از پس کوه‌هاي غيبت سر برآورد. و لو کره المشرکون.

پي‌نوشت‌ها:
 

1- بحار، ج 48، ص 144.
2- بحار، ج 48، ص 144.
 

منبع: